ویژه برنامه روزبهِ مسلمان» بزرگداشت سلمان فارسی به همت اداره کل کتابخانههای عمومی استان البرز برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانههای عمومی استان البرز، ویژه برنامه روزبهِ مسلمان» بزرگداشت سلمان فارسی با حضور حجت الاسلام و المسلمین سلمان صفوی، رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن؛ حجت الاسلام سید عبدالله حسینی، مدیر مرکز اسلامی آفریقای جنوبی و رئیس جشنواره جهانی شعرآئینی؛ مصطفی محدثی خراسانی، عضو دبیرخانه محافل ادبی کشور؛ علی معدنی پور، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان البرز و جمعی از شعرا، نویسندگان، کتابداران و اعضای کتابخانههای عمومی استان در سالن اجتماعات کتابخانه عمومی کرج برگزار شد.
علی معدنی پور، مدیرکل کتابخانههای عمومی استان در ابتدای جلسه ضمن خوش آمدگویی به حاضرین جلسه بیان داشت: شخصیت جناب سلمان فارسی به عنوان یکی از برجستهترین شخصیت های صدر اسلام و از صحابه خاص حضرت رسول (ص) است که پیامبر فرمودند سلمان منا اهلالبیت، سلمان از اهلبیت ما است».
وی در ادامه با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری درباره شخصیت سلمان بیان داشت: سلمان فارسی متعلق به همه ایران است. یکی از فضائل چشمگیر سلمان پیروی از امام حق و دفاع از حریم ولایت بود. فضائل دیگر او نزدیکی به رسول خدا(ص)، علم او، عبادت او، و زهد او بود.
حجت الاسلام و المسلین سلمان صفوی ضمن قدردانی از برگزاری نشستی با موضوع جناب سلمان فارسی بیان داشت: گرویدن سلمان فارسی از آئین زردشتی به دین مبین اسلام از جنس معرفت و حکمت است. سلمان حکیمی بود که قبل از گرایش به اسلام در خصوص دینهای مختلف از زرتشتی تا مسیحیت تحقیق و مطالعه فراوانی کرده بود. روحیه حقیقت جویی او پس از سفرهای مختلف و مداقه در آئین ها و کتاب های مذهبی او را به این نتیجه رساند که در عصری قرار گرفته که بنا است آخرین رسول الهی ظهور کند و از این حیث یکی از منتظران است. همانگونه که ما روزها و ساعت ها در انتظار حضرت حجت بن الحسن عسگری(عج) هستیم او نیز در انتظار آمدن آخرین پیامبر الهی بود.
صفوی افزود: این انتظار دیری نپایید و سلمان توفیق یافت تا آخرین رسول خداوند را ملاقات کند و یکی از صحابه خاص و مشاوره نظامی ایشان شود. از آنجا که اسلام سلمان از روی تحقیق، تفحص و معرفت بود، وی پس از پیامبر نیز معتقد به ولایتعهدی امیرالمومنین بود و از زمره یاران با وفای ایشان و حضرت صدیقه اطهر فاطمه زهرا (س) قرار گرفت.
وی با اشاره به پذیرش فرمانداری مدائن توسط سلمان پس از م با حضرت علی (ع)، به سبک زندگی سلمان فارسی پرداخت و گفت: در دوران حکومت مدائن سلمان زندگی بسیار فقیرانه و زاهدانه ای را پیش گرفت و به معنای واقعی یک زاهد کامل بود و به طور خلاصه سلمان نماد زهد و نماد عرفان اصیل اسلامی بود.
حجت السلام صفوی در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع اسلام گرایی در غرب پرداخت و با اشاره به چهارتن از دانشمندانی که به اسلام گرویدند بیان داشت: گرایش دانشگاهیان به اسلام تحت تاثیر عرفان و ادبیات فارسی و عرفا و شاعرانی همچون مولانا، خیام و ملاصدرا بوده است و پیام عرفانی اسلام را درک و به آن گرایش پیدا کرده اند. آن ها تحت تاثیر مفاهیم معنویت اسلامی، رواداری و حکمت اسلامی قرار گرفتند.
رئیس آکادمی مطالعات ایرانی لندن تصریح کرد: نکته مهم این است که آنچه باعث رو آوردن متفکران غربی به اسلام می شود، مسئله کلامی و فقهی نیست، بلکه مسائل فلسفی و عرفانی موجود در زبان و ادبیات فارسی است که عامل جذب آن ها به اسلام میشود.
حجت الاسلام و المسلمین سید عبدالله حسینی مدیر مرکز اسلامی آفریقای جنوبی و رئیس جشنواره جهانی شعرآئینی نیز در این مراسم به اهمیت حضور سلمان در صدر اسلام پرداخت.
حسینی با تشریح سه نوع رابطه نسبی، سببی و حسبی در جهان بیان داشت: رابطه حسبی از بین همه رابطه ها قوی تر است. انسان ها به خاطر روابط فکری خود از جان و مال و اهل خودشان می گذرند. هنگامی که می گوییم بابی انت و امی» در واقع مثالی از رابطه حسبی است که به واسطه آن رابطه نسبی و خونی خود را فدای رابطه حسبی می کنیم. انسان ها به خاطر افکار، ایده ها و عقایدشان از جان می گذرند.
مدیرمرکز اسلامی آفریقای جنوبی در ادامه افزود: سلمان فارسی رابطه نسبی و سببی با پیامبر اکرم (ص) ندارد بلکه رابطه او با ایشان از نوع رابطه حسبی است که سلمان را به حضرت رسول و اهل بیت منسوب می کند. هنگامی که حضرت رسول می فرمایند سلمان منا اهل البیت» یعنی سلمان از برادر هم به من نزدیک تر است. سلمان این رابطه حسبی را با رسول اکرم برقرار کرد و این رابطه حسبی است که باعث ایجاد پیوند های مستحکم بین افراد می شود. اگر ما سلمان وار و سلمانی زندگی کنیم این رابطه های عمیق عاطفی و علقه های عمیق فکری را با ائمه اطهار می توانیم برقرار کنیم و مانند سلمان منا» شویم.
در ادامه رئیس جشنواره جهانی شعرآئینی به شعرخوانی پرداخت:
بریز امشب مرا ساقی، شرابی تلخ در ساغر
که میخواهم گشایم لب به ذکر یک گل پرپر
به ذکر آن سلیمانی که حاکم بود بر دلها
به ذکر سبز سربازی که دل میبرد از رهبر
به ذکر آرشی از جنس سرداران ایرانی
به نام نامی قاسم که نامش بود یک لشکر
کمانگیری که بُردِ موشک او میکند تعیین
کدامین نقطه باشد مرزهای خاکی کشور
گذشته مرز ایران در جنوب از قدس تا صنعا
و در غرب جهان رفته ز کاراکاس آنسوتر
به ذکر رستم کرمان که رانده رخش تا کابل
به ذکر نادر دوران که نادر بود و نامآور
کجایی آی فردوسی که در صد سال بنویسی
به نام رستم ایران تو آن شهنامه را از سر
کجایند آن قلمداران که بنویسند با حیرت
برای شهرزاد ما هزار و یکشب دیگر
بخوان شعر تری حافظ، بگو شاه شجاعان را
که سر تا پای حافظ را نمیگیرد چرا در زر
چه کردی تو که دشمن را به کرنش کردهای وادار
که پترائوس بردارد به تعظیمت کلاه از سر
که بودی تو که داعش را زمینگیر زمان کردی
نشاندی کاخ رویای خلافت را به خاکستر
که بودی آی سرلشکر که بستی بند پوتین را
و آوردی بلوک شرق را یکباره زیر پر
به دشمن از رگ گردن چو تو نزدیکتر بودی
گزند انگشت از حیرت تمام دشمنان یکسر
عقاب گرگ شیطان را بریدی بال با غیرت
همای غرب را از ترس تیرت ریخت کرک و پر
بریدند از حسین انگشت اما از تو دستت را
هدف در دستهای یک سلیمان چیست، انگشتر
خداپوی و خداجوی و خداخوی و خدامشرب
خداخواه و خداراه و خداترس و خداباور
سلیمانی که بود از دل رسولالله را حمزه
شهید کر بلا را اخ، علی را مالک اشتر
ولی این قصه را پایان، افول نجم داوود است
بله شهنامه را ای دوست باید خواند تا آخر
شعر خوانی مصطفی محدثی خراسانی، عضو دبیرخانه محافل ادبی کشور
خورشید اگر به مهرتابنده شده ست
وز عطر بهار شهر آکنده شده ست
تغییر نیامده ست در لیل و نهار
ذرات تو در جهان پراکنده شده ست
******
من دیده شدم در آفتابی که تویی
مفهوم شدم به شعر نابی که تویی
گم بودم در هزارتوهای عدم
پیدا گشتم به انتهایی که تویی
*****
خسته از روزهای بی وزن خسته از شام های بی مهتاب
روبرویت هزار پرسش بود بیقرار هزار گونه جواب
آمدی با درخشش خورشید آمدی با طراوت باران
تا ببینی حقیقت خود را تا بیابی نشانی از انسان
نور اشراق بر دلت تابید فرصت سبز انتخاب آمد
پرسش روح بی قرارت را ازمحال زمین جواب آمد
آمدی از فراز باور و علم پا به راه جهاد بگذاری
آمدی آنچه در توان داری پای این اعتقاد بگذاری
نور اشراق بر دلت تابید فرصت سبز انتخاب آمد
پرسش روح بی قرارت را از محال زمین جواب آمد
به یقین برد احمد مرسل اندک اندک گمانه هایت را
یافتی درنگاه روشن او آیه آیه نشانه هایت را
قول صادق روایت کامل گلی از باغ سرمدی بودی
فارسی بود نسبتت اما اهل بیت محمدی بودی
تا که درخاطرت بماند خاک برحسیری صدارتت باشد
کاخ تو سایه های دیوار است گر مدائن امارتت باشد
شعر خوانی مهدی زارعی:
نوبت رسیده ست به دل های بی قرار
نوبت رسیده است به یک نسل داغدار
تا کی من و تو باج به قابیل ها دهیم؟
تا کی شوند اهالی این ایل سوگوار؟
قابیل ها تکثّرِ شیطانِ مرتدند
راه خدا یکی ست و قابیل بی شمار
قابیل کیست؟ ابن زیاد و یزید وشمر؟
" چنگیزخان " و " هیتلر " ، " اسکندر " و " تزار " ؟
قابیل های مرده که در گور خفته اند
قابیل زنده کیست؟ کجا کرده استتار؟
قابیل ها محاصره کردند ایل را
با حربه ی مصالحه در لابی فشار
قابیل های اجنبی از جبهه ی یمین
قابیل های داخلی از جبهه ی یسار
قابیل های اجنبی و سِحر سامری
سحر رسانه، سحر هوس ، جادوی دلار
قابیل های گفته به خود " کدخدای ده
"قابیل های " کاخ سفیدِ " سیاه کار
قابیل های حجِّ خدا را حراج کن
قابیل های کعبه نشینِ شراب خوار
" آل سقوط " و " شیخ نشین " های بی رگش
این " گاو های شیرده " ی مرد گله دار
قابیل های ساحرِ سرمایه دارِ پَست
امثال این " ترامپَکِ " لُمپَنِ حمار
قابیل های شیک و کراواتی و مدرن
در پشت ژستِ دیپلمات و خبرنگار
قابیل های داخلی اما. (سه نقطه) اند
باید به جای اسم نوشت اسم مستعار
آنها که برج و کاخ نشینند و بی خیال
از کوخ های کولبران، کودکان کار
دستی که سرنوشتِ تمامیِ ایل را
از ترس مرگ، برده در آغوش انتحار
در روز صلح، راوی " حب الوطن " شده
در روزگار جنگ، فقط گفته: الفرار!
رسوا ولی شوند به زودی سه نقطه ها
اخطار آخرست به این قوم جیره خوار
دست شبان به ماشه ی بِرنو رسیده است
اخطار آخرست به این گرگ های هار
تا نسل، نسل ماست، " علی " گوشه گیر نیست
نوبت رسیده است به جولانِ " ذوالفقار "
دیگر قرار نیست امامی شود شهید
دیگر قرار نیست زمینی شود مزار
از نسل رستمیم؛ ابر مردِ دیوکُش
از نسل آرشیم؛ کمانگیرِ کارزار
از نسل مالکیم؛ سر کفر و تیغ ما
از نسل میثمیم؛ سر ما و چوبِ دار
شاعر بس است، کارد رسیده به استخوان
از اضطراب، کار کشیده به اضطرار
شعری بگو برای نجاتِ " زمین " ، ببین:
در بستر است و روی نهاده به احتضار
اینک بیا به ریشه بزن؛ شاخه را بِهِل!
آنک بت بزرگ! درآور از او دمار!
یادی کن از مرادِ همهْ پابرهنگان
از پیرِ دیرِ عشق؛ از آن یار؛ آن نگار
او گفته بود آنچه که در خشت دیده بود
شاعر بس است! آینه ات را زمین گذار!
او گفته بود ریشه ی قابیل در کجاست
این گفته ی سِتُرگ از آن یار، یادگار:
" این قوم صهیونیست همان غُدّه ای ست که
باید ازاله کرد از اندام روزگار
ماییم و محو کردن این قوم از زمین
ماییم و فتح اورشلیم و ظهور یار
سردارمان چه خوب به ما گفت از قیام:
" ما ملت امام حسینیم " والسلام.
ویژه برنامههای بزرگداشت دهه کرامت در قم برگزار میشود
ویژه برنامه مشاعره «روح الله» در لرستان برگزار شد
با مشارکت محفل ادبی «آوای جغتای» ویژه برنامه های شاهنامه خوانی و رباعی خوانی برگزار شد
ویژه برنامه «یاران روزگار حماسه» برگزار شد
ویژه برنامه های خیام شناسی در کتابخانه های عمومی خراسان رضوی برگزار شد
الله بخش آذر پیوند در ویژه برنامه «از تبار قلم» کهگیلویه و بویراحمد مورد تقدیر قرار گرفت
سلمان ,های ,قابیل ,فارسی ,رابطه ,ها ,قابیل های ,سلمان فارسی ,است که ,به ذکر ,عمومی استان ,کتابخانههای عمومی استان ,بزرگداشت سلمان فارسی ,روزبهِ مسلمان» بزرگداشت ,مسلمان» بزرگداشت سلمان
درباره این سایت